لطفا نظرتان را بنویسید

Saturday, January 23, 2016


نگاهی به معماری روستائی- شهر دل


به بهانه برگزاری اولین کارگاه


ابیانه؛ میراثی که دوباره باید شناخت


دکتر علی کوششگران


عضو هیئت علمی دانشگاه یزد دانشکده معماری

مقدمه

سفر به روستای ابیانه همیشه خاطره انگیز است ، هر فصلی و زمانی که باشد. گویی همیشه برای اولین بار آن را دیده­ای. سفر به ابیانه سفر به خویشتن است. آشنا و صمیمی و مهربان!

اما این آخرین سفر چیز دیگری بود. هم قصه سفر متفاوت بود و هم دریافت از سفر. به­همراه مدرسین درس آشنایی با معماری روستایی از سراسر کشور، در جمعی آشنا و صمیمی و با میزبانی منتخبین هموطنان ابیانه­ای در شورای روستا که اینک در زمره بهترین دوستان من هستند.

رسم میزبانی را به­کمال به­جا آوردند و حقی بزرگ بر گردن میهمانان خود نهادند. نگارش این­ متن بابت عهدی است که در آن سفر با دوست گرانقدرم جناب آقای حکیم­زاده بستم؛ شاید به­پاس زحماتی که بر خود هموار کردند و به رسم ادای وظیفه میهمانی. امید که مطالعه آن به­علاقمندان میراث بوم - ساخت سرزمینم اطلاعاتی هر چند اندک برای دریافتی بهتر از این ثروت های بی­بدیل اما در حال احتضار به ­دست دهد.

چیستی میراث

این سوالی است اساسی که میراث بشری چیست که از یک سو تخت جمشید و از سویی دیگر روستایی به­سان ابیانه را شامل میشود. با چه معیارها و شاخص­هایی این هردو و بسیاری دیگر از ساخته­های بشری میراث شناخته می­شود؟

بی­تردید این سوال و پاسخ درخور به آن از اهمیت بالایی برخوردار است؛ چرا که تا وجه ارزشمندی این آثار، یعنی همان چیز(هایی)که آنها را به میراث تبدیل نموده، روشن نگردد، آن­گاه شیوه و سازوکار حفاظت از آن­ها نیز به­درستی شناخته نمی­گردد.

آن­چه در پی می­آید به اجمال معیارهای شناخته شده و پذیرفته­ای است که هر اثر میراثی، تمامی یا سهمی از آن­ها را کمابیش نمایندگی می­کند. و باز بدیهی­ است که در صورت آشنایی مخاطبان هر اثر میراثی با این معیارها جریان حفاظت آن مسیری به­درستی، راستی و سلامت طی خواهد کرد. این در حالی­است که سه گروه از مخاطبین آثار میراثی یعنی میهمان (یا همان گردشگر)، میزبان (یا همان مالک و صاحب آثار) و کارشناسان یعنی مدیران حفاظت این آثار لااقل در حوزه میراث بوم- ساخت و به­خصوص بهترین مصادیق آن ، یعنی میراث روستایی ، کمترین آشنایی را با این معیارها دارند. این واقیعیت جریان مداخله در این آثار را هر چند به­قصد حفاظت باشد اما به ضد آن تبدیل می­کند. حقیقتا به چه دلیل و مبنایی روستایی مانند ابیانه را باید در زمره میراث بشری دانست تا جریان حفاظت آن به­درستی مدیریت شود.

شاید بتوان در لابلای مجموعه مستندات معتبر در حوزه میراث بشری مجموعه معیارهای ارزشمندی میراث روستایی را در فرازهایی 14گانه گرد آورد. نکته در اینجا است که همین معیارها می­تواند بر دیگر آثار میراثی، از یک تک­بنا تا یک مجموعه و محوطه؛ و از یک روستا تا یک شهر متعلق به دوره سنت نیز قابل حمل باشد. باید داانست که تنها وجه تمایز آثار میراثی از یک­دیگر، همان­گونه که در فرازهای پیشین اشاره گردید، در این است که هر اثر میراثی چه سهمی از این معیارها و از هر کدام به­چه میزان را در خود بازتاب نموده است.

ارزش­ها در میراث بشری

آنچه در ادامه آمده تنها 9 ویژگی از وجوه کالبدی و میراث ملموس  (tangible heritage)از معیارهای اشاره شده در منشورهای جهانی حفاظت را مورد شناسایی قرار می­دهد، بی­تردید میراث روستایی در حوزه میراث ناملموس (intangible heritages) یعنی آن­چه که به ارزش­های حوزه باورها و رفتارهای بشری  شناخته می­شود خود جایگاهی بلند دارد که مجای دیگر را برای معرفی طلب می­کند.

مجموعه این معیارهای 9 گانه به شرح ذیل است:

نگارنده بر آن است که برای مخاطبین روستای ابیانه دریافت مصادیق برای هر کدام از این معیارها خود آموزنده و کارگشا خواهد بود. با این­حال متناسب با این معیارها تصاویری هر چند مختصر از روستا برای انتقال مناسب­تر مطلب درج گردیده است

1-    ارزش قدمت (تاریخی)

گاهی تنها برخورداری از قدمت خود یک ارزش است فاقد از هر دلیل و معیاری دیگر؛ کافی است یک محراب یا یک بنا متعلق به دوره­ای دیرینه باشد. آن­گاه آن اثر واجد ارزش قدمت است. بی­تردی هر چه قدیمی­تر، ارزشمندتر.

2-    ارزش سبکی (تاریخی)

گاهی یک اثر واجد نشانه­هایی از تعلق به­دوره ای تاریخی است بدین عبارت که ویژگی­های ساخت، مصالح، هندسه و تناسباتی را منعکس می­نماید که بر آن مبنا می­توان اثر را متعلق به یک دوره خاص از معماری آن سرزمین نامید. این معیار خصوصا در معماری شهری دوره سنت یا در تک بناهای عمومی برخی روستاها قابل دسترس است. ارزش سبکی دوره­های تاریخی را از هم متمایز می­کند. مثا سبک معماری ایلخانی و صفوی و مانند آن.

3-    ارزش رویداد (تاریخی)

گاهی یک مکان و نه لزوماً یک اثر، نه به­خاطر برخورداری از ساخت­وسازی خاص و حتماً نه به­دلیل قدمت که به دلیل رخ­داد یک اتفاق مهم ، واجد ارزش می­شود. قدمگاه­ها ، زیارتگاه­ها، و مانند آن هر یک بازتابنده رویدادی تاریخی هستند که با خود مکانی را دارای اعتبار و ارزش نموده­اند.

4-    ارزش ندرت

اگر از یک اثر خواه تاریخی یا غیر آن، در زمان حاضر تنها نمونه­های معدودی در دسترس باشد، آن آثار نادر یا واجد ارزش ندرت هستند. به­عنوان مثال خانه­های سبکی دوره ایلخانی در روستای عقدا علاوه­بر بازتاباندن ارزش تاریخی و سبکی، واجد ارزش ندرت نیز می­باشند. اما در مقام مقایسه ، فراوانی خانه­های تاریخی در یزد سبب احراز جایگاه پایین­تری از ارزش ندرت برای این خانه­ها نسبت به خانه های عقدا می­شود.

5-    ارزش منحصر به­فرد بودن

اگر یک اثر نسخه دوم یا مشابهی نداشته باشد، واجد ارزش منحصر به­فرد بودن است. نباید منحصر به­فرد بودن را با ندرت یکی دانست. گاهی از یک اثر در زمان حاضر فقط یک نمونه باقی است در حالی که در گذشته­های دور یا نزدیک نمونه هایی کمابیش از آن در دسترس بوده ؛ در این حالت آن اثر نادر است و نه منحصر به­فرد. از اثر منحصر به­فرد در طول تاریخ و عرض جغرافیا و زمان حاضر تنها و تنها یک نسخه در اختیار است. به عنوان مثال مجسمه ابوالهول در مصر واجد ارزش منحصر به فرد بودن است.

روستاهای اصیل نیز مصداق ارزش منحصر به­فرد بودن هستند. از آن­جا که روستاها تنها و تنها حاصل کشف سرزمین خود هستند و نیز  از آن­رو که هیچ دو سرزمینی دقیقا دارای استعداد برابر نیستند، پس روستا به عنوان نمایش بی­بدیل معمارانه این استعدادها به اندازه تفاوت مولفه های هر سرزمین با دیگری، به­همان اندازه منحصر به­فرد خواهند بود.

6-     ارزش فنی

گاهی فنون اختصاصی به کار­رفته در ساخت یک اثر می­تواند آن را واجد ارزش فنی نماید. ارزشهای فنی در روش ساخت الحاقات معماری مثل ایوان­ها ، مهتابی­ها ، بالکن­ها یا سازه به­کار رفته در برپایی بنا و یا تاسیساتی مانند آسیاب­ها ، حمام­ها و مانند آن؛ یا حتی فنون اختصاصی توزیع و سهم­بندی آب می­تواند یک اثر را واجد ارزش فنی نماید.

7-    ارزش طبیعی بودن

در دوره معاصر که زندگی بشر را سراسر مصنوعات حاصل از به­کارگیری تکنولوژی مدرن فراگرفت، آثاری که در فراگردی طبیعی و از طریق تعامل بی­واسطه انسان با بستر محیط طبیعی خود فراهم آمده واجد ارزش شناخته می­شوند. پس طبیعی بودن را می­توان به دو معنی به­عنوان ارزش بازشناخت؛ اول آن­دسته از مناطق این کره خاکی که هنوز ساخته­های بشر امروزی خدشه­ای بر آن وارد نیاورده و البته مهم­تر از آن، ساخته­هایی که انسان در رابطه بی واسطه و از طریق تعامل برابر و دو سویه با محیط خود پدید آورده باشد. بی­شک روستا بهترین مصداق چنین ساخته­هایی است.

8-    ارزش زیبایی

زیبایی فی­نفسه خود ارزش است. بی­تردید در این­جا ارزش زیبایی را باید در ساخت­هایی انسانی جستجو کرد که دقیقاً به­قصد زیبایی ساخته شده­اند. اما گاهی ارزش های دیگر به غلط یا با مسامحه زیبا دانسته می­شوند. به­عنوان مثال، کل و جزء یک روستای بکر که به­دلیل شیوه تکوین آن باید بر آن نام آبادی نهاد (به ساده­ترین عبارت در این­جا، آبادی شکل ابتدایی­تر از یک روستا است) قطعا به قصد زیبایی بنا نشده است. این همان روستایی است که برای انسان معاصر امروز مصداق مطلق زیبایی است اما بی تردید برای اهالی روستا نه بدین مفهوم زیباست و نه وی به قصد زیبایی آن را بنا نهاده است.

بر مبنای آن چه درفراز­های پیشین بیان شد آن­چه در این­جا به­عنوان زیبایی اثر مورد قضاوت قررا می­گیرد چیزی جز ارزش طبیعی بودن نیست. پس ارزش زیبایی به­عنوان یک معیار، آن­گاه دریک اثر قابل پیگیری است که اثر بدین قصد ساخته شده باشد.

9-    ارزش نفاست

ارزش نفاست نیز گاهی باارزش فنی خلط می شود. ممکن است یک اثر واجد این هر دو ارزش باشد اما باید دانست این دو یکی نیست. جه بسیار ارزشهای فنی که واجد ارزش نفاست به معنی ظرافت در ساخت نیست. در روستا شاید ایوان های چوبی و شیوه برپاداری آن ارزش فنی باشد اما ارزش نفاست را باید تا حدی در ساخته­های هنرمندانه روستا یا شهر جستجو کرد.

سخن آخر

اما ورای آن چه تاکنون بیان شد و خارج از این معیارها باید به ارزشی خاص و کم­تر مورد توجه قرار گرفته اشاره کرد. روستا بهترین مصداق «هنر مکان» است. چیستی هنر مکان و چرایی شناسایی روستا به­عنوان بهترین مصداق هنر مکان خود مجالی دیگر می طلبد.

والسلام
شهریور 1394

Friday, May 13, 2011

تصاویر ابیانه ای ها


این تصاویر واقعا زیبا و خاطره انگیز هستند و گرچه ابیانه ایها با آنها آشنائی دارند ولی بازهم دیدنشان خالی از لطف نیست



 





 

ابیانه

ابیانه
پنجره ای رو به تاریخ


شاید امروز کمتر کسی ابیانه را ندیده یا درباره آن نشنیده باشد . اما آنچه در باره این روستا گفته یا نوشته شده است بیشتر با هدف شناساندن یک موقعیت جغرافیائی یا ارائه تصویری از آداب و رسوم این محل بوده و کمتر به شناخت چگونگی روندی که منجر به تاسیس این تمدن شده پرداخته شده است . نگارنده عمدا واژه تمدن را به جای روستا بکار برده است .
بدلائلی که در این یادداشت به آن اشاره خواهد شد این نتیجه حاصل است که شکل گیری این روستا ناشی از تجمع گروهی از نخبگان جامعه در زمانهای بسیار دور و اراده (اجبار) آنان برای (اقامت) مهاجرت به سرزمینی دور از مراکز قدرت بوده است . اینکه چه عواملی انگیزه این گروه برای فاصله گرفتن از مراکز قدرت بوده است روشن نیست ولی وضعیت روستا بلحاظ نظامات اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی و حتی سیاسی نشان میدهد که گروه سکنا گزیده در این ناحیه از دانشهای زمان خود بهره کافی داشته و از آن استفاده میکرده اند .
الف- روستا از زمانهای دور تاکنون در انتهای جاده ای بن بست شکل گرفته است و هیچگاه تلاشی برا ی خروج از این حالت انجام نشده است . اگرچه زمینه آن فراهم بوده است . نقشه هوائی منطقه نشان میدهد که امتداد جاده فرعی منشعب از جاده کاشان به نطنز بعد از ابیانه میتوانسته است به جاده دلیجان به اصفهان که از سالهای بسیار دور یکی از شاهراه های اصلی کشور محسوب میشده است متصل شود ولی هیچگاه چنین نشده است ! البته مسیر مالرو و بعدها جیپ رو ابیانه را به روستای مراوند و سپس جاده اصفهان متصل کرده است ولی همواره اراده ای در تبدیل نشدن این جاده به دسترسی قابل استفاده عموم وجود داشته است .
ابیانه ایها مایل بوده اند در مسیر عبور واقع نباشند !
ب -  تقریبا کلیه موقعیتهای طبیعی و جغرافیائی مشخص مانند قله ها ، دره ها ، آبریزگاهها و هر پدیده طبیعی دیگر در حوزه مربوط به روستا دارای نام خاص هستند . در مواردیکه برای یافتن نامهای با مسمی و متناسب با وضعیت طبیعی یک مکان خاص با محدودیت مواجه بوده اند با تعبیه و ایجاد عوارض مصنوعی سعی کرده اند نامهای معنی داری را برای محلهای مختلف انتخاب نمایند . بهمین دلیل این نامها از زمانها بسیار دور تا این تاریخ همچنان مورد استفاده قرار میگیرند . ابیانه ایها قادر بوده و هستند موقعیتهای مختلف اطراف روستا تا مسافتهای بسیار را کاملا دقیق شناسائی و مشخص نمایند . بعبارت بهتر برای اهالی روستا ، ابیانه و اطراف آن در محدوده بزرگی نسبت به روستا ، دارای آدرس دقیق پستی است .
برای ابیانه ایها این منطقه ، سوق الجیشی (استراتژیک) محسوب میشده است !
ج -  تقریبا تمامی صحاری ، مزارع ، مراتع و منابع آب اطراف روستا به استناد مدارک رسمی و قانونی هر دوره تاریخی در مالکیت ابیانه بوده است و اهالی روستا قانونا از آنها بهره برداری میکرده اند . این مالکیتها بصورت سهامی و متعلق به همه اهالی روستا بوده است . استفاده از مراتع جهت چرای رمه ها ، استفاده از محصول کتیرای گیاه گون ، استفاده از منابع آب حوزه جغرافیائی روستا توسط اهالی یا نمایندگان آنها یا طرفهای قرارداد روستا ، کاملا قانونی و بعنوان استفاده از اموال ، دارائیها و متصرفات روستا تعریف میشده است و در برخی مقاطع تاریخی که معارضانی برای این حق پیدا شده است اهالی روستا به نمایندگی نمایندگان خود ، از حقوق قانونی اهالی در مراجع ذیصلاح دفاع کرده و تقریبا در تمامی موارد موفق شده اند ادعای خود را به اثبات برسانند . مدارک و شواهدی حاکی از وجود چنین دعاوی بین ابیانه و نزدیکان به حکومت در دوره حکومت صفویه وجود دارد .
ابیانه در طول تاریخ ، سرزمین معینی را برای خود تعریف کرده و با تکیه بر دانش اهالی روستا و با استفاده از قوانین و مقررات حکومتهای وقت ، به نوعی خودمختاری سیاسی و همزیستی مسالمت آمیز با همسایگان ، در محدوده تعیین شده دست یافته است !
د  -   در طول تاریخ هیچ غیر ابیانه ای نتوانسته است صاحب املاکی اعم از زمین ، باغ یا ساختمان در محدوده روستای ابیانه شود . ابیانه ایها به هیچ غیر ابیانه ای زمین یا اموال غیر منقول خود را نفروخته اند . حتی در مواردیکه لازم بوده است برای مراکز دولتی زمین یا ساختمانی اختصاص یابد مالکیت محل اختصاص داده شده کماکان متعلق به روستا بوده است . در دوره  های معاصر دبستان ، مدرسه راهنمائی ، دبیرستان ، بهداری ، محل شعبه بانک ، مرکز مخابرات روستا و . . . همگی متعلق به ابیانه بوده است .
ابیانه ای مالکیت سرزمینهای متعلق به خود را به اشتراک نگذاشته و اجازه نداده است غیر ابیانه ای در این محل مالکیتی بر دارائیهای غیر منقول بدست آورد .
هـ -  در تمام ادوار تاریخی بخش قابل توجهی از اهالی روستای ابیانه از سواد و دانش روز زمان خود بهره مند بوده اند و در آموزش آن به سایر اهالی اهتمام لازم را بکار بسته اند . سالمندان روستا سابقه بسیار طولانی از وجود و فعالیت مکتب خانه در روستا را بیاد می آورند. وضعیت فعلی روستا از این نظر نیز موید این مدعاست . نسخه های خطی از کتابهای مختلف قدیمی در نزد اهالی روستا وجود دارد . نسخه های بسیار قدیمی از شاهنامه فردوسی ، مثنوی ، انوار سهیلی و . . .  در ابیانه یافت میشود که نشانه عزم و اراده اهالی برای کسب سواد خواندن و نوشتن و سپس مطالعه کتب و آگاهی نسبت به اطلاعات و اخبار روزگار خود میباشد .
ابیانه ایها بیواسطه یا به واسطه اهالی با سواد خود از اوضاع سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی و اجتماعی روزگار خویش مطلع بوده و از این اطلاع در جهت رشد و اعتلای جامعه روستا بهره برده اند .
و   ابیانه در امتداد دره ای کم عـرض واقع شده است و بهمین دلیل زمین زراعی در ابیانـه بسیار محـدود است ولی ابیانه ایها در شعاعی در حدود 150 کیلومتر از روستای خود و در مناطقی با اقلیمهای متفاوت دارای املاک زراعی بوده و بوسیله عواملشان (رعیت ها) به زراعت مشغول بوده اند و بهمین دلیل بیشتر محصولات زراعی اعم از محصولات گرمسیری یا سردسیری را در سبد تغذیه خود داشته اند . این موضوع به لحاظ اقتصادی نیز حائز اهمیت میباشد . آنها بخشی از محصولات زراعی خود را در بازارهای کاشان ، اصفهان و حتی تهران بفروش میرساندند و از این طریق کسب درآمد میکردند .
ابیانه ایها گرچه در منطقه جغرافیائی کوچکی اقامت داشتند ولی حیات اجتماعی اقتصادی آنها در محدوده بمراتب بزرگتری جریان داشت .
ز  -   ابیانه ایها زندگی اجتماعی در روستای خود را در بهترین ، مناسبترین و راحت ترین حالت مدیریت میکردند . نظامهای اجتماعی مختلفی روابط آنها با یکدیگر را در این محدوده جغرافیائی تعریف میکرد . این نظامها در عین حال کامل و کاملا جوابگوی احتیاجات روزمره و بلند مدت آنها بود بنحوی که میتوانست روابط گسترده و متنوع آنان با خودشان و اهالی مناطق اطراف روستا تا شهرهای بزرگی همچون کاشان و اصفهان را شامل شود . برخی از این نظامها در زمان حاضر نیز در فضای اجتماعی ابیانه جریان داشته و مسائل روستا را مدیریت میکند . نظام آبیاری در ابیانه با توجه به محدودیت منابع آب و پراکندگی باغات و کرت ها از زمانهای دور تا حال همچنان کاربرد موفق خود را دارا ست . نظام حاکم بر روابط خانوادگی ، قوانین مربوط به چگونگی ایجاد و استفاده از اموال عمومی و مالکیتهای مشترک بر اموال غیر منقول نشانه های روشن و آشکار تشکیل و تحقق جامعه مدنی موفقی در روستای ابیانه در طول اعصار بوده است . در ابیانه در هر محله ای یک هاون سنگی با مالکیت عمومی وجود داشت که اهالی محل میتوانستند از آن استفاده نمایند . همچنین محلهائی برای پخت نان در ناحیه های مختلف روستا وجود داشتند که با هماهنگی فرد مسئول در هر ناحیه ، استفاده از آنها برنامه ریزی میشد . آسیاب های آبی ، خرمنگاه ها برای کوبیدن خرمن گندم ، چرشگاه (محل آماده شده برای پختن و تهیه شیره میوه جات) ، حمام عمومی در دو محله بالا و پائین روستا و  . .  . نمونه های اموال عمومی روستا بوده و هستند که استفاده از آنها بدون هرگونه مشکلی برای اهالی امکانپذیر بوده است . صد ها سال است که ساختمانهای مسکونی و حتی خدماتی روستا بصورت مالکیتهای مشترک در طبقات وجود دارند بدون آنکه استفاده از آنها منجر به بروز اختلافات بین اهالی شده باشد . بررسیهای کارشناسی نشان داده است که طراحی شهری و معماری ابیانه براساس نیازهای فردی و عمومی اهالی و در تطابق کامل با اقلیم روستا انجام و اجرا شده و بهمین دلیل کار و زندگی در ابیانه برای اهالی آن شیرین و مطلوب بوده است . در همین عرصه ها توجه به هنر نیز در شکل کاربردی عجیب و جالبی در ابیانه قابل مشاهده است . نمونه بارز و برجسته آن استفاده از پنجره های مشبک در اکثر قریب به اتفاق خانه های ابیانه است .
ابیانه ایها در تدوین نظام اجتماعی خود به همه جنبه های مثبت زندگی انسان و هماهنگی آن با طبیعت و محیط جغرافیائی توجه هوشمندانه داشته اند .
ح  - اگر به تعاریفی که از فرهنگ برتر در جوامع بشری شده است توجه کنیم در می یابیم آنچه در روستای ابیانه به این مفهوم وجود دارد تا چه حد پایدار بوده و توانسته است در طول تاریخ و در مواجهه با انواع فرهنگها حیات پویای خود را حفظ نماید و مولفه اصلی هویت تاریخی اهالی آن باشد . ابیانه با نزدیکترین روستای همسایه خود (طره) که در فاصله سه کیلومتری آن واقع شده است تفاوتهای شکلی و ماهیتی بسیار عمیق دارد . گویش خاص اهالی ، آداب و رسوم ویژه آنان ، علاقه و اصرار اهالی به ثبت رویدادهای طبیعی ، اجتماعی و تاریخی ، ثبت و ضبط نقل و انتقالات اموال و املاک ، نگهداری مسئولانه اسناد و مدارک تاریخی و اجتماعی ، تعریف و رعایت اصول روابط خانوادگی و اجتماعی ، طراحی شبکه های اجتماعی روستائی و احترام به آنها از نشانه های وجود فرهنگی غنی در این روستا میباشد . علاقه اهالی به ادبیات و نگهداری و خواندن  کتابهای مختلف ادبی و تاریخی همچنان از شاخصه های فرهنگی ابیانه ایهاست . وجود تعداد زیاد کتب خطی از شاهنامه فردوسی ، مثنوی معنوی و انوار سهیلی و کلیله و دمنه و . . .  در نزد اهالی روستا که از گذشتگان ایشان به ارث رسیده است نشانه دیگری بر صحت این مدعاست . ابیانه ایها به شعر و شاعری علاقه زیادی دارند و علاوه بر آنکه بیشتر اهالی اشعار شاعران ایرانی را در حافظه خود دارند و به مناسبتهای مختلف از آنها استفاده مینمایند ضمنا سوابق سرودن شعر نیز در میان ایشان بسیار است . توجه ابیانه ایها در طول تاریخ به موضوعاتی همچون ضرورت حفاظت از محیط زیست ، کنترل جمعیت ، الزامات زندگی اجتماعی مانند همکاری و تعاون و رعایت حقوق دیگران که از معضلات جوامع انسانی کنونی است نشانه های دیگر حضور و حیات قومی هوشمند در این نقطه از زمین است .
ابیانه ایها مردمی هوشمند بوده اند که اصول همزیستی مسالمت آمیز با طبیعت و انسانهای دیگر را آگاهانه در جامعه مدنی خود بکار بسته و از آن بهره جسته اند .
امروز اما ، سوگمندانه این میراث گرانقدر وانهاده شده است و ابیانه ایها از ماترک با ارزش نیاکان بزرگ خود تنها به ظواهر مادی و اقتصادی آن دلبسته اند و شاید بهمین دلیل از شکوه و جلال (آن تمدن) و هویت اصیل و شخصیت تاریخی ابیانه کمتر خبری شنیده میشود . شاید این مسئله یکی از عوامل افول فرهنگ این روستا در دوره معاصر باشد . آنچه توانست تمدن ابیانه را در طول صدها و هزاران سال در مواجهه با انواع فرهنگها و گرایشها زنده نگاه دارد امروز از حوزه دید و توجه ابیانه ایها خارج شده است و اگر تحولی در این رابطه صورت نگیرد ممکن است در سالهای نه چندان دور آینده ، از ابیانه و فرهنگ و تمدن آن جز نامی و نشان بیرنگی باقی نماند . چنین مباد .

سهراب حکیم زاده ابیانه
بهمن 1389

Thursday, December 30, 2010

تصمیم تازه

با درود به همه ابیانه ای ها و بلکه همه ایرانیهای با فرهنگ
تصمیم گرفتم که تاریخ ابیانه را در این جا دنبال کنم به شرطی که بقیه هم کمکم کنند