لطفا نظرتان را بنویسید

Saturday, January 23, 2016


ابیانه؛ میراثی که دوباره باید شناخت


دکتر علی کوششگران


عضو هیئت علمی دانشگاه یزد دانشکده معماری

مقدمه

سفر به روستای ابیانه همیشه خاطره انگیز است ، هر فصلی و زمانی که باشد. گویی همیشه برای اولین بار آن را دیده­ای. سفر به ابیانه سفر به خویشتن است. آشنا و صمیمی و مهربان!

اما این آخرین سفر چیز دیگری بود. هم قصه سفر متفاوت بود و هم دریافت از سفر. به­همراه مدرسین درس آشنایی با معماری روستایی از سراسر کشور، در جمعی آشنا و صمیمی و با میزبانی منتخبین هموطنان ابیانه­ای در شورای روستا که اینک در زمره بهترین دوستان من هستند.

رسم میزبانی را به­کمال به­جا آوردند و حقی بزرگ بر گردن میهمانان خود نهادند. نگارش این­ متن بابت عهدی است که در آن سفر با دوست گرانقدرم جناب آقای حکیم­زاده بستم؛ شاید به­پاس زحماتی که بر خود هموار کردند و به رسم ادای وظیفه میهمانی. امید که مطالعه آن به­علاقمندان میراث بوم - ساخت سرزمینم اطلاعاتی هر چند اندک برای دریافتی بهتر از این ثروت های بی­بدیل اما در حال احتضار به ­دست دهد.

چیستی میراث

این سوالی است اساسی که میراث بشری چیست که از یک سو تخت جمشید و از سویی دیگر روستایی به­سان ابیانه را شامل میشود. با چه معیارها و شاخص­هایی این هردو و بسیاری دیگر از ساخته­های بشری میراث شناخته می­شود؟

بی­تردید این سوال و پاسخ درخور به آن از اهمیت بالایی برخوردار است؛ چرا که تا وجه ارزشمندی این آثار، یعنی همان چیز(هایی)که آنها را به میراث تبدیل نموده، روشن نگردد، آن­گاه شیوه و سازوکار حفاظت از آن­ها نیز به­درستی شناخته نمی­گردد.

آن­چه در پی می­آید به اجمال معیارهای شناخته شده و پذیرفته­ای است که هر اثر میراثی، تمامی یا سهمی از آن­ها را کمابیش نمایندگی می­کند. و باز بدیهی­ است که در صورت آشنایی مخاطبان هر اثر میراثی با این معیارها جریان حفاظت آن مسیری به­درستی، راستی و سلامت طی خواهد کرد. این در حالی­است که سه گروه از مخاطبین آثار میراثی یعنی میهمان (یا همان گردشگر)، میزبان (یا همان مالک و صاحب آثار) و کارشناسان یعنی مدیران حفاظت این آثار لااقل در حوزه میراث بوم- ساخت و به­خصوص بهترین مصادیق آن ، یعنی میراث روستایی ، کمترین آشنایی را با این معیارها دارند. این واقیعیت جریان مداخله در این آثار را هر چند به­قصد حفاظت باشد اما به ضد آن تبدیل می­کند. حقیقتا به چه دلیل و مبنایی روستایی مانند ابیانه را باید در زمره میراث بشری دانست تا جریان حفاظت آن به­درستی مدیریت شود.

شاید بتوان در لابلای مجموعه مستندات معتبر در حوزه میراث بشری مجموعه معیارهای ارزشمندی میراث روستایی را در فرازهایی 14گانه گرد آورد. نکته در اینجا است که همین معیارها می­تواند بر دیگر آثار میراثی، از یک تک­بنا تا یک مجموعه و محوطه؛ و از یک روستا تا یک شهر متعلق به دوره سنت نیز قابل حمل باشد. باید داانست که تنها وجه تمایز آثار میراثی از یک­دیگر، همان­گونه که در فرازهای پیشین اشاره گردید، در این است که هر اثر میراثی چه سهمی از این معیارها و از هر کدام به­چه میزان را در خود بازتاب نموده است.

ارزش­ها در میراث بشری

آنچه در ادامه آمده تنها 9 ویژگی از وجوه کالبدی و میراث ملموس  (tangible heritage)از معیارهای اشاره شده در منشورهای جهانی حفاظت را مورد شناسایی قرار می­دهد، بی­تردید میراث روستایی در حوزه میراث ناملموس (intangible heritages) یعنی آن­چه که به ارزش­های حوزه باورها و رفتارهای بشری  شناخته می­شود خود جایگاهی بلند دارد که مجای دیگر را برای معرفی طلب می­کند.

مجموعه این معیارهای 9 گانه به شرح ذیل است:

نگارنده بر آن است که برای مخاطبین روستای ابیانه دریافت مصادیق برای هر کدام از این معیارها خود آموزنده و کارگشا خواهد بود. با این­حال متناسب با این معیارها تصاویری هر چند مختصر از روستا برای انتقال مناسب­تر مطلب درج گردیده است

1-    ارزش قدمت (تاریخی)

گاهی تنها برخورداری از قدمت خود یک ارزش است فاقد از هر دلیل و معیاری دیگر؛ کافی است یک محراب یا یک بنا متعلق به دوره­ای دیرینه باشد. آن­گاه آن اثر واجد ارزش قدمت است. بی­تردی هر چه قدیمی­تر، ارزشمندتر.

2-    ارزش سبکی (تاریخی)

گاهی یک اثر واجد نشانه­هایی از تعلق به­دوره ای تاریخی است بدین عبارت که ویژگی­های ساخت، مصالح، هندسه و تناسباتی را منعکس می­نماید که بر آن مبنا می­توان اثر را متعلق به یک دوره خاص از معماری آن سرزمین نامید. این معیار خصوصا در معماری شهری دوره سنت یا در تک بناهای عمومی برخی روستاها قابل دسترس است. ارزش سبکی دوره­های تاریخی را از هم متمایز می­کند. مثا سبک معماری ایلخانی و صفوی و مانند آن.

3-    ارزش رویداد (تاریخی)

گاهی یک مکان و نه لزوماً یک اثر، نه به­خاطر برخورداری از ساخت­وسازی خاص و حتماً نه به­دلیل قدمت که به دلیل رخ­داد یک اتفاق مهم ، واجد ارزش می­شود. قدمگاه­ها ، زیارتگاه­ها، و مانند آن هر یک بازتابنده رویدادی تاریخی هستند که با خود مکانی را دارای اعتبار و ارزش نموده­اند.

4-    ارزش ندرت

اگر از یک اثر خواه تاریخی یا غیر آن، در زمان حاضر تنها نمونه­های معدودی در دسترس باشد، آن آثار نادر یا واجد ارزش ندرت هستند. به­عنوان مثال خانه­های سبکی دوره ایلخانی در روستای عقدا علاوه­بر بازتاباندن ارزش تاریخی و سبکی، واجد ارزش ندرت نیز می­باشند. اما در مقام مقایسه ، فراوانی خانه­های تاریخی در یزد سبب احراز جایگاه پایین­تری از ارزش ندرت برای این خانه­ها نسبت به خانه های عقدا می­شود.

5-    ارزش منحصر به­فرد بودن

اگر یک اثر نسخه دوم یا مشابهی نداشته باشد، واجد ارزش منحصر به­فرد بودن است. نباید منحصر به­فرد بودن را با ندرت یکی دانست. گاهی از یک اثر در زمان حاضر فقط یک نمونه باقی است در حالی که در گذشته­های دور یا نزدیک نمونه هایی کمابیش از آن در دسترس بوده ؛ در این حالت آن اثر نادر است و نه منحصر به­فرد. از اثر منحصر به­فرد در طول تاریخ و عرض جغرافیا و زمان حاضر تنها و تنها یک نسخه در اختیار است. به عنوان مثال مجسمه ابوالهول در مصر واجد ارزش منحصر به فرد بودن است.

روستاهای اصیل نیز مصداق ارزش منحصر به­فرد بودن هستند. از آن­جا که روستاها تنها و تنها حاصل کشف سرزمین خود هستند و نیز  از آن­رو که هیچ دو سرزمینی دقیقا دارای استعداد برابر نیستند، پس روستا به عنوان نمایش بی­بدیل معمارانه این استعدادها به اندازه تفاوت مولفه های هر سرزمین با دیگری، به­همان اندازه منحصر به­فرد خواهند بود.

6-     ارزش فنی

گاهی فنون اختصاصی به کار­رفته در ساخت یک اثر می­تواند آن را واجد ارزش فنی نماید. ارزشهای فنی در روش ساخت الحاقات معماری مثل ایوان­ها ، مهتابی­ها ، بالکن­ها یا سازه به­کار رفته در برپایی بنا و یا تاسیساتی مانند آسیاب­ها ، حمام­ها و مانند آن؛ یا حتی فنون اختصاصی توزیع و سهم­بندی آب می­تواند یک اثر را واجد ارزش فنی نماید.

7-    ارزش طبیعی بودن

در دوره معاصر که زندگی بشر را سراسر مصنوعات حاصل از به­کارگیری تکنولوژی مدرن فراگرفت، آثاری که در فراگردی طبیعی و از طریق تعامل بی­واسطه انسان با بستر محیط طبیعی خود فراهم آمده واجد ارزش شناخته می­شوند. پس طبیعی بودن را می­توان به دو معنی به­عنوان ارزش بازشناخت؛ اول آن­دسته از مناطق این کره خاکی که هنوز ساخته­های بشر امروزی خدشه­ای بر آن وارد نیاورده و البته مهم­تر از آن، ساخته­هایی که انسان در رابطه بی واسطه و از طریق تعامل برابر و دو سویه با محیط خود پدید آورده باشد. بی­شک روستا بهترین مصداق چنین ساخته­هایی است.

8-    ارزش زیبایی

زیبایی فی­نفسه خود ارزش است. بی­تردید در این­جا ارزش زیبایی را باید در ساخت­هایی انسانی جستجو کرد که دقیقاً به­قصد زیبایی ساخته شده­اند. اما گاهی ارزش های دیگر به غلط یا با مسامحه زیبا دانسته می­شوند. به­عنوان مثال، کل و جزء یک روستای بکر که به­دلیل شیوه تکوین آن باید بر آن نام آبادی نهاد (به ساده­ترین عبارت در این­جا، آبادی شکل ابتدایی­تر از یک روستا است) قطعا به قصد زیبایی بنا نشده است. این همان روستایی است که برای انسان معاصر امروز مصداق مطلق زیبایی است اما بی تردید برای اهالی روستا نه بدین مفهوم زیباست و نه وی به قصد زیبایی آن را بنا نهاده است.

بر مبنای آن چه درفراز­های پیشین بیان شد آن­چه در این­جا به­عنوان زیبایی اثر مورد قضاوت قررا می­گیرد چیزی جز ارزش طبیعی بودن نیست. پس ارزش زیبایی به­عنوان یک معیار، آن­گاه دریک اثر قابل پیگیری است که اثر بدین قصد ساخته شده باشد.

9-    ارزش نفاست

ارزش نفاست نیز گاهی باارزش فنی خلط می شود. ممکن است یک اثر واجد این هر دو ارزش باشد اما باید دانست این دو یکی نیست. جه بسیار ارزشهای فنی که واجد ارزش نفاست به معنی ظرافت در ساخت نیست. در روستا شاید ایوان های چوبی و شیوه برپاداری آن ارزش فنی باشد اما ارزش نفاست را باید تا حدی در ساخته­های هنرمندانه روستا یا شهر جستجو کرد.

سخن آخر

اما ورای آن چه تاکنون بیان شد و خارج از این معیارها باید به ارزشی خاص و کم­تر مورد توجه قرار گرفته اشاره کرد. روستا بهترین مصداق «هنر مکان» است. چیستی هنر مکان و چرایی شناسایی روستا به­عنوان بهترین مصداق هنر مکان خود مجالی دیگر می طلبد.

والسلام
شهریور 1394

No comments:

Post a Comment